امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در خطبه ۸۰ نهج‌البلاغه در باره زنان فرمایشاتی دارند که متن کلامش این است:
مَعَاشِرَ النَّاسِ اِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْاِیمَانِ. نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ. نَوَاقِصُ الْعُقُولِ.
فَاَمَّا نُقْصَانُ اِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ فِی اَیَّامِ حَیْضِهِنَّ.
وَاَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَاَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ.
وَاَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَی الْاَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَالِ.
فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ کُونُوا مِنْ خِیَارِهِنَّ عَلَی حَذَرٍ.
وَلَا تُطِیعُوهُنَّ فِی الْمَعْرُوفِ حَتَّی لَا یَطْمَعْنَ فِی الْمُنْکَرِ.
‌ای مردم همانا زنان در مقایسه با مردان، در ایمان، و بهره‌وری از اموال، و عقل متفاوتند،
اما تفاوت ایمان بانوان، بر کنار بودن از نماز و روزه در ایّام «عادت حیض» آنان است،
و اما تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است،
و علّت تفاوت در بهره‌وری از اموال آن که ارث بانوان نصف ارث مردان است.
پس، از زنان بد، بپرهیزید و مراقب نیکانشان باشید،
در خواسته‌های نیکو، همواره فرمانبردارشان نباشید، تا در انجام منکرات طمع ورزند.

 

↑ امام علی، نهج البلاغة، خطبه ۸۰.    

 

مشاهده سخن فوق و مشابه آن که در قالب خطبه و یا نامه (بنا به اشاراتی که بعضی از شارحان نهج البلاغه دارند) و همچنین برخی از کلمات کوتاه که به نقل از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در نهج البلاغه و دیگر کتب روائی و تاریخی آمده است این سؤال و شبهه را بلا فاصله به ذهن منتقل می‌کند که آیا به شخصیت و مقام انسانی زن جسارت و اهانت نشده است؟ و اصولا چرا زن را موجودی «ناقص العقل» معرفی می‌کند؟
هرچند شیعیان و پیروان اهل بیت (علیهم‌السّلام) معنای دقیق این‌گونه سخنان را می‌دانند و مطمئنا این شبهات در ذهن‌شان نیست؛ اما دشمنان اهل‌بیت به ویژه شبکه‌های وهابی هر روز این خطبه را دستاویز قرار داده و همواره روی آن مانور می‌دهند.
علت مانور دادن آنها روی این‌گونه کلمات که معانی روشنی دارند، این است که می‌خواهند امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را مخالف قشر زنان که نصف جامعه بشریت را تشکیل می‌دهد، نشان دهند و در نتیجه محبت و ولایت آن حضرت را از دل این قشر بیرون سازد.

 

  • این خطبه به چند محور اصلی تقسیم می‌شود که باید به صورت جداگانه توضیح داده شده و پاسخ ارائه گردد.

← نقصان یا تفاوت درایمان

اسلام با صراحت کامل و قاطعانه هویت انسانی زن و مرد را متحد می‌داند.
نصوص قاطعانه قرآن در بیان وحدت هویت انسانی مرد و زن قابل خدشه و تردید نیست. از جمله نصوص روشن‌گر این وحدت آیات ذیل است:

←← تساوی در خلفت

«یا اَیُّهَا النَّاسُ اِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاکُمْ؛

↑ حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.    

‌ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبائل قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید و با همدیگر زندگی هماهنگ داشته باشید، با ارزش‌ترین شما نزد خداوند باتقوی‌ترین شما است.»

←← تساوی در گرفتن پاداش بر اساس عمل

«فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ اَنِّی لا اُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی؛

↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۵.    

خداوند آنان را چنین اجابت کرد که من عمل هیچ یک از عمل کنندگان شما را از مرد و زن ضایع نمی‌کنم.»

←← تساوی زن و مرد در کسب ارزش‌ها

«اِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ اَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ اَجْراً عَظِیماً؛

↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۳۵.    

مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان مؤمن و زنان مؤمنه مردان عبادت‌کننده و زنان عبادت‌کننده، مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان خشوع‌کننده در برابر عظمت الهی، مردان و زنان بخشاینده، مردان و زنان روزه‌گیر، مردان و زنانی که عفت خود را حفظ می‌نمایند، مردان و زنانی که خدا را فراوان بیاد می‌آورند، خداوند بر همه آنان مغفرت و پاداش بزرگی را آماده ساخته است.»
با وجود سه آیه فوق و آیات دیگر که صریحا و بدون کمترین ابهام، مرد و زن را از نظر شخصیت و عناصر و اوصاف عالی و ارزشمند آن، متحد معرفی میکند. اهانت و تحقیر زن یا اسناد اهانت و تحقیر زن به اسلام ناشی از بی‌اطلاعی از مفاد آیات فراوانی است که در قرآن آمده است. این است بعد انسانی و هویت شخصیتی زن از دیدگاه اسلام.
بنابراین مقصود از عبارت «نواقص الایمان» در کلام حضرت، تفاوت در ایمان به معنای ایمان و اعتقاد به خدا و پیغمبر و دیگر اصول و فروع اعتقادی نیست؛ زیرا آن ایمان در زن و مرد یکسان است و میزان آن را تنها خدا می‌تواند تعیین کند؛ بلکه ایمان مورد اشاره امیرمؤمنان، بهره بردن از عمل و عبادات و کم شدن نصیب زن بطور قهری در روزهای قاعدگی است.
به بیان دیگر، زن در دوران قاعدگی نماز و روزه را ترک می‌کند. نه این که زن در دوران قاعدگی فاسق است و عادل نیست، دروغگو است و راستگو نیست، و نه این که شخصیت اعتقادی او مختل شده است، بلکه به جهت وضع روانی خاصی که پیدا می‌کند (و روان‌پزشکان این وضع روانی را مشروحا مطرح می‌کنند) به جهت لزوم رهائی روان زن از توجه دقیق، که در حال نماز پیش می‌آید و لزوم آزاد ساختن دستگاه گوارش و معده در غذا و آشامیدنی‌ها که در دوران قاعدگی خیلی اهمیت دارد، تکلیف نماز و روزه از زن برداشته می‌شود.
در عین حال رابطه زن با خدا به وسیله ذکر در نماز بدون احساس فشار از تکلیف معین، محفوظ و دائمی است و او می‌تواند در اوقات نماز در حال ذکر خداوندی باشد و روزه‌هایی را که در روزهای قاعدگی ترک کرده است، در غیر آن روزها قضا نماید.
به توضیحی که خود حضرت در این خطبه دارد توجه فرمایید:
فَاَمَّا نُقْصَانُ اِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ فِی اَیَّامِ حَیْضِهِنَّ.

←← نتیجه

از این بحث و تحقیق روشن می‌شود که مقصود از نقص ایمان زن، نقص رابطه زن با خدا نیست، بلکه مقصود حالت استثنائی موقت است که زن به‌جهت حالت عارضی جسمانی که اغلب با دگرگونی‌های روانی توام می‌باشد، از فشار تکلیف معین و مقرر رها می‌گردد.

← تفاوت یا نقصان در ارث

عبارت: «نواقص الحظوظ» در فرمایش امام ناظر به تفاوت سوم میان زن و مرد در سهم الارث است که بر گرفته از این شریفه است:
«یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ؛

↑ نساء/سوره۴، آیه۱۷.    

خداوند در باره فرزندانتان به‌شما توصیه می‌کند که سهم مرد را برابر سهم دو زن باشد.»
یا در آیه دیگر آمده است:
«فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ یُبَیِّنُ اللَّهُلَکُمْ اَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیمٌ.»

↑ نساء/سوره۴، آیه۱۷۶.    

و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) در تفصیل مطلب فرمود:
«وَاَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَی الْاَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَالِ.»
البته این قانون در همه مسائل ارث کلیت ندارد از آن جمله:
۱. اگر وارث میت فقط پدر و مادر و یک پسر باشد، مال شش قسمت می‌شود، چهار قسمت را پسر و هر یک از پدر و مادر یک قسمت می‌برند؛
۲. اگر میت چند برادر و خواهر مادری داشته باشد، مال به‌طور مساوی میان آنان تقسیم می‌شود؛
۳. سهم الارث فرزندان برادر و خواهر مادری میان زن و مرد مساوی تقسیم می‌شود؛
۴. اگر وارث میت منحصر به جد و جده مادری باشد، مال میان آن دو مساوی تقسیم می‌شود؛
۵. اگر وارث میت هم دائی و هم خاله باشد و همه آنها پدر و مادری یا پدری، یا مادری باشند مال به طور مساوی میان آنان تقسیم می‌شود. و در آن موارد که مرد دو برابر زن ارث می‌برد، بدان جهت است که معمولا زن‌ها که اداره شئون خانواده را به عهده می‌گیرند از شرکت دائمی در مسائل اقتصادی جامعه و ورود در انواع گوناگون آن مسائل معذور می‌باشند، لذا تهیه وسایل معیشت آنان برای مردان واجب است، از طرف دیگر مردان در معرض نوسانات اقتصادی از نظر سود و زیان بیشتر قرار می‌گیرند، در صورتی که صنف زن مانند مرد در معرض زیان و آسیب اقتصادی نیست و او همواره از نظر معاش تامین است. به اضافه این که مهریه‌ای که زن به‌مقدار عادلانه از مرد می‌گیرد، می‌تواند نوعی جبران سهم الارث او بوده باشد.

← نقصان یا تفاوت درعقل

محور سوم کلام امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) (نواقص العقول) است. در توضیح این جمله می‌گوییم:
اولا: چنانکه در مبحث گذشته گفتیم: مقصود از نقص، کاهش ارزشی نیست؛ بلکه عدم تساوی شهادت مرد و زن که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بیان فرموده‌اند، با نظر به محدودیت طبیعی ارتباطات زن با حوادث و رویدادهای بسیار گوناگون است که مرد در آنها غوطه‌ور است و توانائی دقت و بررسی عوامل و مختصات و نتائج آنها را بیش از زن دارا می‌باشد و کنجکاوی مرد و نفوذ فکری او در ریشه‌های حوادث یک امر طبیعی است که در نتیجه قرار گرفتن مرد در امواج گوناگون و تلاطم‌های متنوع زندگی، به وجود می‌آید.
لذا اگر مردی را فرض کنیم که از قرار گرفتن در امواج و خطوط پر پیچ و خم حوادث زندگی برکنار بوده باشد و این برکنار بودن ارتباطات عادی وی را با جهان عینی و زندگی محدود نماید، بدون تردید شهادت او هم در باره اموری که معمولا از آنها برکنار است، دچار اشکال می‌گردد.
به همین جهت است که شهادت زن‌ها در موارد زیادی حتی بدون تعدد، مساوی شهادت مردها می‌باشد و آن موارد عبارتند از موضوعاتی که با شهادت و گواهی و اعتراف خود زن‌ها دانسته می‌شود.
مانند شهادت زن به این که در روزهای قاعدگی است یا در روزهای طهر و این که بچه‌ای که در شکم او است مربوط به کدام مرد است و غیر ذلک.
با توجه به توضیح فوق سخن امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نیز این است:
«وَاَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَاَتَیْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ.»
نکته قابل تذکر این که از آن جهت که زن نگهبان طبیعی و اولی حیات است، خداوند متعال عواطف و احساسات او را خیلی قوی‌تر و متنوع از مرد قرار داده است، زیرا:
اولا: بزرگ‌ترین مسئولیت زن آماده کردن محیط زندگی سالم و بسترسازی فضای مناسب و شایسته جهت تربیت نسل‌های بعدی است که ظرافت خاص خودش را دارد و مردها از چنین ظرافتی کم بهره‌اند.
ثانیا: نشاط روحی حرف اول سلامت روحی و به تبع آن جسمی است که مرد این نشاط را از محیط خانه گرفته و در ادامه شغل و زندگی‌اش از آن کمک می‌گیرد.
ثالثا: سیاست شوهرداری که در نهایت تملک شوهر به وسیله زن است از مسائل ظریفی است که روح لطیف و ظریف توانائی آن را دارد.

← نتیجه کلی

نتیجه کلی از مباحث فوق این است که هدف امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) بیان تفاوت‌های شخصیت زن و مرد نیست بلکه اشاره به مختصات رو بنائی زندگی آنها است.به عبارت دیگر: اشاره به تفاوت‌هایی دارد که زنان در انجام عبادت، شهادت در دادگاه، و سهم ارث در برخی از موارد است که این تفاوت‌ها در قرآن کریم نیز ریشه دارد.

منبع:موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا زنان ناقص العقل هستند؟».