شیوه‌های حکومت امیرالمومنین علی (علیه السلام) از جهات مختلفی قابل بررسی است و این روش‌ها اگر استخراج شود می‌تواند به دستور‌العمل حکومت‌داری برای مسئولان تبدیل و مورد استفاده قرار گیرد.

به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت‌های دینی خبرگزاری فارس زندگی امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع) را می‌توان به بخش‌های مختلفی تقسیم کرد که تحلیل و واکاوی هرکدام از آنها می‌تواند خط و مشی جامعه ولایی را مشخص کند، در این میان بخش پایانی زندگی آن حضرت که همراه با تشکیل حکومت بود، از اهمیت خاصی برخوردار است. دوران حکومت حضرت از جهات مختلفی قابل بررسی است، یکی از آن جهات خدماتی است که حکومت علوی به جامعه آن دوران داشته و کمتر به آن توجه می‌شود، با اینکه این خدمات به قدری زیاد است که اگر از لابلای کتاب‌های تاریخ استخراج شود می‌تواند به صورت یک کتاب مستقل نگارش شود.

گوشه‌ای از خدمات حکومت امیرالمؤمنین (ع) به جامعه آن دوران را می‌توان کارهایی دانست که آن حضرت در جهت رفاه اقتصادی مردم انجام داده است که در ادامه به بخشی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

تقسیم بیت‌المال براساس عدالت اجتماعی و باز‌پس‌گیری اموال به ناحق توزیع شده

۱. اولین گام حضرت برای اقتصاد جامعه اسلامی، تقسیم بیت المال بر پایه عدالت اجتماعی بود، موضوعی که بعد از رسول خدا (ص) به فراموشی سپرده شد و متولیان حکومت وقت، بر خلاف سیره پیامبر اکرم (ص) بیت‌المال را بین اقوام و دوستان خود ناعادلانه تقسیم می‌کردند، موضوعی که باعث به وجود آمدن دو جنگ بزرگ در آن زمان شد.

حضرت در روز دوم‌ خلافت خویش سیاست عدالت خواهی‌خویش را این‌گونه بیان کرد: «سوگند به‌ خدا «اگر اموال بخشیده شده از سوی خلیفه پیشین را بیابم» به‌ مالک‌ آن‌ بازگردانم، اگر چه‌ از آن‌ زن‌ها شوهر داده‌ و کنیزکان‌ خریده‌ شده‌ باشد؛ زیرا در عدل‌ و درستی، وسعت‌ و گشایش‌ است‌ و آن‌ که‌ عدالت‌ را برنتابد، ستم‌ را سخت‌تر یابد.»[۱]

از این‌رو در تاریخ نوشته‌اند که حضرت دستور داد اموالی‌ که‌ خلیفه پیشین به‌ صورت‌ پاداش‌ و جایزه‌ به‌ یاران‌ خود و دیگران داده‌ است، برگردانده‌ شود. چون‌ این‌ خبر به‌ عمرو بن‌ عاص‌ رسید، برای‌ معاویه‌ نوشت: «هر چه‌ باید انجام‌ دهی‌ انجام‌ بده‌ که‌ پسر ابی‌طالب‌ همه اموالی‌ را که‌ داری‌ از تو جدا خواهد کرد، همان‌گونه‌ که‌ پوست‌ عصا و چوب‌دستی‌ را می‌کَنند.»[۲]

عمران و آبادانی کشور و رونق کشاورزی با حمایت از کشاورزان

۲. عمران و آبادانی زمین‌های تحت حکومت، یکی دیگر از کارهای امیرالمؤمنین (ع) برای رونق اقتصاد جامعه بود، به گونه‌ای که آن حضرت به فرمانداران خویش دستور داد که در این جهت گام نهند[۳]، به عنوان نمونه در نامه‌ای‌ خطاب به‌ «فرظة‌بن‌ کعب‌الانصاری‌» کارگزار به قباذات[۴] سفارش‌ می‌کند، در لایروبی‌ نهرها به‌ کشاورزان‌ کمک‌ نماید، در این نامه آمده: «اما بعد، گروهی‌ از مردم‌ منطقه مأموریت‌ تو نزد من‌ آمدند و یادآوری‌ کردند که‌ نهری‌ از آن‌ها پنهان‌ و از بین‌ رفته‌ است‌ و در صورتی‌ که‌ آن‌ نهر را حفر نموده‌ و آماده‌ سازند، دیار آن‌ها آباد می‌گردد و بر پرداخت‌ خراج‌ خود توانایی‌ پیدا می‌کنند و بر بیت‌المال‌ مسلمین‌ نیز افزوده‌ می‌شود. از من‌ خواستند نامه‌ای‌ به‌ تو بنویسم‌ تا برای‌ حفر نهر و لایروبی‌ آن، آن‌ها را جمع‌ نمایی‌ و در این‌ راه‌ به‌ آنان‌ کمک‌ مالی‌ کنی. اما من‌ این‌ را صحیح‌ نمی‌دانم‌ که‌ کسی‌ را مجبور به‌ کاری‌ بکنم‌ که‌ کراهت‌ دارد. آن‌ها را دعوت‌ کن، پس‌ اگر نهر آن‌ گونه‌ بود که‌ آن‌ها می‌گفتند، هر کسی‌ بخواهد او را برای‌ کار بفرست‌ و نهر از آن‌ کسی‌ است‌ که‌ روی‌ آن‌ کار کند، نه‌ آنان‌ که‌ مایل‌ به‌ همکاری‌ نیستند. اگر آن‌ را آباد سازند و قوی‌ گردند، برای‌ من‌ محبوب‌تر است‌ از آن‌ که‌ ضعیف‌ شوند. والسلام.»[۵]

حمایت از صاحبان صنایع و بازرگانان

۳. حمایت از بازرگانان و صنعت گران، کار دیگری بود که حضرت در دوران حکومت خویش انجام داد، نقل شده که آن حضرت اقدام به ساخت بازاری کرده و سپس آن را در اختیار تاجران قرار داد[۶] و از حجره‌های بازار اجاره دریافت نمی‌کرد.[۷]

برخورد با مفاسد اقتصادی، محتکران و گران‌فروشان

۴. برخورد با افرادی که فساد اقتصادی داشته‌اند، گوشه‌ای دیگر از خدمات حضرت برای جامعه بوده است که نمونه‌ای از آن را می‌توان در برخورد آن حضرت با «ابن هرمه» مسئول اقتصادی بازار اهواز دید که حضرت با نامه‌ای به حاکم اهواز صریحاً دستور برخورد با وی را صادر می‌کند[۸]، یا نمونه‌ دیگری از آن را می‌توان به اخراج افرادی برشمرد که در بازار مسلمانان اقدام به گران‌فروشی می‌کردند، امام صادق (ع) در این زمینه می‌فرمایند: «امیرالمؤ‌منین (ع) بر کالای‌ کسی‌ قیمت‌گذاری‌ نمی‌کرد لکن‌ به‌ کسی‌ که‌ بیش‌ از قیمت متعارف‌ کالایش‌ را عرضه‌ می‌کرد، می‌فرمود: «آن‌ گونه‌ که‌ مردم‌ می‌فروشند، بفروش‌ و در غیر این‌ صورت‌ از بازار بیرون‌ برو» مگر اینکه‌ کالایی‌ که‌ او عرضه‌ می‌کرد مرغوب‌تر از کالایی‌ بود که‌ در بازار عرضه‌ می‌شد.»[۹] یا نمونه دیگری از تلاش اقتصادی ایشان را می‌توان در برخورد آن حضرت با محتکران یاد کرد که نمونه فراوانی از آن در تاریخ نقل شده است.[۱۰]

استقلال اقتصادی و عدم وابستگی به دیگر کشور‌ها

۵. خدمت دیگری که حکومت علوی به اقتصاد جامعه اسلامی انجام داد، استقلال اقتصادی جامعه، از وابستگی به دیگر کشورها بود، آنچنان که شعار حضرت در حکومت‌شان این جمله بود: «مادامی‌ که‌ این‌ امت‌ لباس‌ بیگانه‌ نپوشد و از غذاهای آنان‌ استفاده‌ نکند، همواره‌ در خیر خواهند بود و هنگامی‌ که‌ چنین‌ کنند خداوند آنان‌ را ذلیل‌ خواهد کرد.»[۱۱]

این مواردی که بیان شد تنها گوشه‌ای از خدمات امیرالمؤمنین (ع) است که نشان دهنده این واقعیت است که حکومت علوی علاوه بر تدبیرهای جنگی، تدبیرهای اقتصادی مهمی برای جامعه داشته است.

محمدعلی کمالی نسب

پی‌نوشت
[۱]. نهج‌البلاغه، سیدرضی،هجرت،۱۴۱۴ق، خ‌ ۱۵.
[۲]. جلوه تاریخ‌ در شرح‌ نهج‌البلاغه، ابن‌ ابی‌الحدید، ترجمه‌ و تحشیة‌ محمود مهدوی‌ دامغانی، نشر نی، تهران‌، ۱۳۶۷ . ج‌ ۱ ، ص‌ ۱۳۵ – ۱۳۶ .
[۳]. نهج‌البلاغه، نامة‌ ۵۳.
[۴]. اسم‌ سه‌ منطقه‌ در بغداد است‌ که‌ از طریق‌ شط‌ فرات‌ مشروب‌ می‌شوند. اهالی‌ آن‌ منسوب‌ به‌ قباد بن‌ فیروز، پدر انوشیروان‌انند. ر.ک. علی‌اکبر ذاکری، سیمای‌ کارگزاران‌ علی‌بن‌ ابی‌طالب‌ امیرالمؤ‌منین، ج‌ ۱ ، ص‌ ۱۷۶ – ۱۷۷.
[۵]. انساب‌الاشراف، البلاذُری، دارالفکر، بیروت‌، ۱۴۱۷ ه، ج‌ ۲، ص‌ ۳۹۰.
[۶]. بازار در سایة‌ حکومت‌ اسلامی، جعفر مرتضی‌ عاملی، دفتر انتشارات‌ اسلامی، قم‌، بی‌تا. ، ص‌ ۲۷ .
[۷]. وسائل‌الشیعة، الحرالعاملی، الطبعة‌الرابعة، دار احیأالتراث‌ العربی، بیروت‌، ۱۳۹۱ ه،ج‌ ۱۲ ، ص‌ ۳۰۰.
[۸]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محدث نوری، مؤسسة آل البیت علیهم السلام‏،قم، ۱۴۰۸ ق‏ ،ج‏۱۷، ص: ۴۰۳.
[۹]. دعائم‌الاسلام، القاضی‌ ابی‌حنیفه‌ النعمان‌ بن‌ التمیمی‌المغربی، دارالمعارف، مصر، بی‌تا،‌ ج‌ ۲، ص‌ ۳۶ روایت‌ ۸۱.
[۱۰]. المحلی‌ بالاَّثار، ابومحمد علی‌ بن‌ احمد بن‌ سعید بن‌ خرم‌الاندلسی، تحقیق‌ عبدالغفار سلیمان‌البغدادی، دارالکتب‌ العلمیه، بیروت، ۱۴۰۸ هجری‌، ج‌ ۷، ص‌ ۵۷۳، روایت‌ ۱۵۶۸.
[۱۱]. المحاسن، ابی‌جعفر احمد بن‌ محمد بن‌ خالد البرقی، تحقیق‌ السید مهدی‌ الرجانی، الجمع‌ العالمی‌ لاهل‌ البیت‌ علیهم‌السلام، قم، ۱۴۱۶ هجری‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۷۸، روایت‌ ۱۵۰۴